تاريخ : جمعه 30 آبان 1393برچسب:, | 20:25 | نویسنده : Montazer |
عجب سالیه سال 93 ...
سالی که با جمعه شروع شد
و با جمعه تمام می شود...!
و عجیب تر که نیمه شعبانش هم... نصیب جمعه شد!
آقا جان کم مونده از جمعه های این سال عجیب...
و ما منتظریم عجیب تر از هر سال...
 و امروز هم جمعه!
 


تاريخ : جمعه 30 آبان 1393برچسب:, | 15:44 | نویسنده : Montazer |

از راه می رسی...

تو از راه می رسی، درست هنگامی که دود ستم ها، جهان را سیه چرده و چرکین کرده باشد. توازراه می رسی، درست هنگامی که قبیله ی قبله، قلب های خویش را بر کف دست نهاده و پیش کش راه تو نمایند.

تو از راه می رسی، درست هنگامی که دنیا، دستش را به سوی آمدن تو دراز کرده باشد.

تو از راه می رسی،درست هنگامی که هلهله همه مشتاقان و فریاد همه مستضعفان، نوید آمدنت را فریاد کنند.

تو از راه می رسی، درست هنگامی که گنداب فساد و ستم و تبعیض و ناروایی، چهار سوی عالم را فرا گرفته باشد و همه ی دل ها و دیده ها، مشتاقانه تو را بطلبند!

آه! که اگر می دانستم کجایی، خویشتن خویش را به ردای سبز و آسمانی ات می آویختم. از دیده، سرشک شادی می ریختم وبه هیچ روی دامانت را از دست نمی نهادم!

آری، ای مولا! اگر یک بار، تنها یک بار تو را ببینم، از شادمانی بال درمی آورم، پرواز می کنم و درهر فرصتی با خدای یگانه راز و نیاز می کنم تا مرا شایسته ی آن گرداند که همواره از فیض حضور و وجود مقدس تو، سرشار باشم. اگر یک بار، تنها یک بار، تورا ببینم، عاجزانه از خداوند می طلبم که نعمت رویت خورشید را، حتی لحظه ای ازمن نگیرد.

 

 



تاريخ : جمعه 30 آبان 1393برچسب:, | 15:17 | نویسنده : Montazer |

روزی در تقویم خواهند نوشت:

تعطیل-روزفرج مهدی فاطمه

وبعد در مدینه کنار ساختمان نیم کاره ای تابلو زیر را میبینیم:

 پروژه حرم مطهر بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س)

کار فرما: قائم آل محمد

پیمانکار: یاران حضرت

مساحت: وسعت دل تمام شیعیان

به امید آن روز...

 

ازکوچه های باران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



تاريخ : جمعه 30 آبان 1393برچسب:, | 14:47 | نویسنده : Montazer |

صفای انتظار

می شمارم لحظه ها را ، با صفای انتظار
می نگارم ... ابتدا و انتهای انتظار

روز و شب را در تغافل بودم و بیگانگی
من ندارم جز امید آشنای انتظار

در سکوتی بی ستاره ، می سپارم شوق خود
تا نهایت های ایمان ... تا ورای انتظار

در تمنای حضورش ... در نیازی آشکار
قطره قطره ... می فشانم اشک های انتظار

شرط دیدار دلارایش .. بسی فرزانگی است
با دل و جان ... می ستانم کیمیای انتظار

روزگار سرد دلها، کی بهارانی شود ؟
نو به نو می گردد این ایام ، پای انتظار

اشک سردی می وزد اندر تلاطم های دل
گونه های سرخ من ... درد آشنای انتظار

تا به کی در کوچه های عاشقی ...نجوا کنم؟
تا به کی آکنده گردم ... از نوای انتظار!

یارب این حرمانِ هجران ، موج دریا می شود
می برد دل را ... به شوق ربّنای انتظار ...

تا رهایی تا سعادت تا نجاتِ پر شکوه...
نیست راهی جز غُنودن در صفای انتظار

من عطشناک نگاه لطف موعود حقم...
کاش بودم در حقیقت ... پارسای انتظار

رحیم کارگر(پارسا)

Image-emam-zaman_Www.Shabhayetanhayi (1)



تاريخ : پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:, | 15:54 | نویسنده : Montazer |

چـادرِ مـن

نـه بـرای نشـان دادن فقـر در سریـال هـای کشـورم است …

نـه لبـاس متهمـان ِ دادگـاه و زنـدان هـا …

چـادر مـن تـاج بنـدگـی مـن است …

سنـد زهـرایی بـودنـم را امضــا میکنـد …!

طعنـه هـا دلسردت نکنـد بـانــو …

بـا افتخـار در کوچـه هـای شهـر قـدم بـزن …!

 

chadore-man.Www.Shabhayetanhayi.ir

 



تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:, | 20:37 | نویسنده : Montazer |

تشرف مرد صابونی

شخص عطّاری از اهل بصره می‌گوید: روزی در مغازة عطّاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکّان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن و چهره‌هایشان دقّت کردم، متوجّه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم، ولی جوابی ندادند. من اصرار می‌کردم، ولی جوابی نمی‌دادند.
به هر حال من التماس نمودم، تا آنکه آنها را به رسول مختار (ص) و آل اطهار آن حضرت قسم دادم.
مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ما از ملازمان درگاه حضرت حجّت(عج) هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است، لذا حضرت ما را مأمور فرموده‌اند که سدر و کافورش را از تو بخریم.
همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرّع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید.
گفتند: این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرموده‌اند، جرئت این جسارت را نداریم.
گفتم: مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می‌شوم وگرنه از همان جا برمی‌گردم و در این صورت، همین که درخواست مرا اجابت کرده‌اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد، ولی باز هم امتناع کردند.
بالاخره وقتی تضرّع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحّم نموده و منّت گذاشتند و قبول کردند.
من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکّان را بستم و با ایشان به راه افتادم، تا آنکه به ساحل دریا رسیدیم.
آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند، ولی من ایستادم.
متوجّه من شدند و گفتند: نترس، خدا را به حقّ حضرت حجّت(عج) قسم بده که تو را حفظ کند. بسم اللّه بگو و روانه شو.
این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حقّ حضرت حجّت ـ ارواحنا فداه ـ قسم دادم و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه ابرها به هم پیوستند و باران شروع به باریدن کرد.
اتّفاقاً من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم، به یاد صابون‌ها افتادم و خاطرم پریشان شد. به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرو رفت، لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم، ولی با همه این احوال از همراهان دور می‌ماندم. آنها وقتی متوجّه من شدند و مرا به آن حالت دیدند، برگشتند و دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند: از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن و مجدّداً خدای تعالی را به حضرت حجّت(عج) قسم بده.
من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حقّ حضرت حجّت(عج) قسم دادم و بر روی آب راهی شدم. بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آنجا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می‌خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود.
همراهان گفتند: تمام مقصود، در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقّف کردیم.
یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم، ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی‌دیدم. حضرت فرمودند: «او را به جای خود برگردانید؛ زیرا او مردی است صابونی».
این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود، یعنی هنوز دل را از وابستگی‌های دنیوی خالی نکرده است تا محبّت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد.
این سخن را که شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو پوشیدم و دانستم تا زمانی که آینه دل، به تیرگی‌های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی‌شود و صورتی مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد.

پی نوشت ها :

العبقری الحسان جلد 2 ص 134 س 42

منبع:ماهنامه موعود شماره 103

 



تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:, | 18:15 | نویسنده : Montazer |

مولای غریبم . . . .
 
یکی میانمان آنقدر عاشق نشد....

که مثل یعـقـوب در نبودنت اشک بریزد

تا دست کم برایمان پـیـراهنی بفرستی...

 

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 27 آبان 1393برچسب:, | 18:47 | نویسنده : Montazer |

یک خاطره و یک دنیا حرف!

سر کلاس نشسته بودومعلم مشغول درس دادن، کمی سرجاش جابه جا شد و معلم را پایید،

به خیال اینکه معلم اورا نمیبیند شروع کرد زیر لب چیزی برای دوستش تعریف کردن؛

از سکوت کلاس و معلم به خودش اومد،محتاطانه سرش را بالا اورد و نگاه عصبانی و

مهربان معلم را دید...نگاهش را دزدید،خجالت کشید! فهمید که معلم از او توقع نداشت...

عذر خواهی کرد و سرش را پایین انداخت....

حسابی تنبیه شده بود ...او محبوب ترین معلمش را آزرده بود ...!

در فکر رفت... اندیشید !

بار ها خطاهایی کرده بود در حالی که نه محبوب ترین معلمش که محبوب ترین اش

در زمین نگاه اش کرده بود و او نفهمیده بود...محبوب ترینش اشک ریخته بود و او ندیده بود

وای نه ... حتی فکرش اورا دیوانه میکرد...فکر این که آقایش، مولایش....

کسی که پناه بی پناهی هایش بوده است ، اورا دیده است چشمان نگرانش دیده است

که خطا میرود و گناه میکند اما او نفهمیده بود و ادامه داده بود ....

نه حتی خجالت هم نکشیده بود ...

به خودش قول داد هربار که میخواهد خطا برود یادش باشد که

چشمان محبوب ترینش نگاهش میکند...!

نکند چشمهایش بارانی شود!!

http://ghorob.persiangig.com/yosofe%20zahra.gif

 



تاريخ : سه شنبه 27 آبان 1393برچسب:, | 18:28 | نویسنده : Montazer |

 شرایط ظهور !! چه موقع میتوان انتظار ظهور داشت؟

در روایات آمده که ولی عصر(عج) زمانی ظهور می‌کند که زمین پر از ستم شود، اما معنای این روایت‌ها چنین نیست که پر شدن جهان از ظلم و ستم، علت ظهور است، بلکه می‌فرماید: هنگام ظهور وضع جهان چنین خواهد بود.

  

پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات ، این گونه پاسخ می‌دهد:

 

بقیه مطلب را درادامه مطلب مطالعه کنید....



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:, | 21:15 | نویسنده : Montazer |

چرا امام زمان (عج) را "قائم" مى ‏نامند؟

یكى از القاب مشهور امام زمان(عج) قائم است(1) كه به معناى ایستاده و برپا دارنده است.

در روایتی، امام جواد(علیه‏ السلام) مى ‏فرماید:

به ایشان قائم مى‏ گویند، زیرا او پس از این ‏كه نامش به كلى متروك شد و اكثر كسانى كه امامتش را قائل بوده‏ اند از عقیده خود برگشته و مرتد شده‏ اند به پا مى‏ خیزد.(3)

 

چه کسی امام مهدی (عج) را به قائم ملقب کرد؟

اولین کسی که حضرت مهدی(عج) را ملقب به لقب «قائم» نموده خداوند تبارک و تعالی است، در روایت معروف از صحیفه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تمام ائمه و نام پدران و مادران آن ها در آن مشخص شده است به لقب «قائم» برای حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره شده است که عین عبارت کتاب صدوق این است: «ابوالقاسم محمد بن الحسن، هو حجة الله تعالی علی خلقه القائم،امه جاریة اسمها نرجس ...» صحیفه فاطمیه که جابر آن را در حضورحضرت فاطمه (سلام الله علیها)علیها دیده است از طرف پروردگار متعال به بانوی دو عالم اهداء شده بود که از این مطلب میتوان استنباط کرد که این لقب به حضرتش از طرف خداوند متعال داده شده است، بنابراین میتوان گفت این لقب منبع غیبی دارد و از سوی خداوند متعال به امام زمان صلوات الله علیه داده شده است بعد از خدای متعال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این لقب را به حضرت داد، است :«ابی بصیر عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): ان الله تعالی اختار من الناس الانبیاء الرسل و اختارنی من الرسل و اختار منی علیاً و اختار من علی الحسن و الحسین و اختار من الحسین الاوصیاء تاسعهم قائمهم...» یعنی همانا خداوند متعال برگزید از میان مردم انبیاء را و از بین پیامبران مرا برگزید و از من علی را برگزید و از علی حسن و حسین را اختیار کرد و از حسین امامان نه‌گانه را که نهمین آن ها قائم آن هااست.(1) 

 

 
برای مطالعه کامل تر مطلب... به ادامه مطلب مراجعه کنید!

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 25 آبان 1393برچسب:, | 20:15 | نویسنده : Montazer |

پیغام امام زمان(عج) به آیة الله بهاء الدینی(ره)!

فرج

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

یکی از دعاهای آشنا و معروف دعای «اللهم کن لولیک ......» است که به دعای فرج معروف شده است ولی در واقع دعای سلامتی امام زمان(علیه السلام) است. نام "دعای فرج" درباره دعاهای دیگری صدق می کند که دعای «الهی عظم البلاء......» از آن جمله است. دعای سلامتی در اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان وارد شده است و درباره تکرار این دعا در شب بیست و سوم و خواندن آن در همه شب های ماه مبارک و هر زمان دیگری سفارش شده است.


حضرت پیغام دادند!

درباره آیة الله بهاءالدینی نوشته اند که ایشان در قنوت نمازهایشان، دعاهای مرسوم را می خواندند، تا این که نوع دعا، کلمات و عبارات ایشان تغییر کرد و هرگاه دست های خود را مقابل صورت می گرفتند، برای حضرت مهدی (علیه السلام) این گونه دعا می کردند: «اللهم کن لولیک ......». در فرصت مناسبی علت تغییر دعا را از ایشان پرسیدند. معظم له در یک جمله کوتاه فرمودند: «حضرت پیغام دادند که در قنوت به من دعا کنید».[1]

برای مطالعه بیشتر به ادامه مطلب مراجعه کنید.



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 24 آبان 1393برچسب:, | 18:26 | نویسنده : Montazer |

غروب جمعه گذشت و نیامدی...

غروب جمعه گذشت و نیامدی... باشد!

   نخواه این‌که جهانم پر از بدی باشد

امام زمان (عج)
 

خـودت حسـاب بکـن، احـتـمـال آمـدنـــت

بـرای جـمـعـه‌ی بعـدی چه درصدی باشد؟!

کجاست قطعیّت جمـعه‌ای که مـی‌آیـی؟

چــقـدر بـایــد بـا جــمعه « شایدی » باشد؟

دوباره هـفتـه‌ی زجـرآوری شـروع شــده

بــر ایــن عــذاب نــبـاید که سرحدی باشد؟

نـبـــایـد آیــــا در جـاده‌هــــای آمــدنـــــت

نـشـانی از « تو » و از « آمدن » ردی باشد؟

کجاست جمعه‌ی سبزی که صبح آن مثلِ

هــمـان کـه حـرفـش را بـا دلـم زدی باشد؟

کجاست جمعه سبزی که بشـکـفد در آن

گلی که عطر و شمیم‌اش «محمّدی» باشد؟

 

بخش مهدویت تبیان


شاعر: امیر اکبرزاده / منبع: راس کدام جمعه ساعت‌ها زنگ می‌زنند؟



تاريخ : جمعه 23 آبان 1393برچسب:, | 18:20 | نویسنده : Montazer |
اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری،

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد؛

اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی،
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی؛ اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی،
ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی؛

اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید،
ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی؛

اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی،
ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی؛

اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد و برای ارزش های تو
در پوشش بودن های تو
خریداری و خواستگاری وجود نداشته باشد؛

اینکه جوری حرف بزنی، قدم برداری و پوشش داشته باشی که
همکارت، استادت، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد؛اینکه با همه این تناقض ها دست بگریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود؛


همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد

که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا:

«دختران امت پدرم، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند،
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن!

طوری که هیچ چشم و ابرویی،
ناز و کرشمه ای،
پول و مکنتی
نتواند جایگزین آن شود!»

 



تاريخ : جمعه 23 آبان 1393برچسب:, | 15:30 | نویسنده : Montazer |

منتظران بازنده، منتظران برنده!

 

آیا تا به حال و در روزگارانی که زیسته ایم با صدایی، فغانی، شیونی، فریادی شگفت زده شده ایم و از جا پریده ایم؟

حتما برای همه ما این اتفاق ساده و کلیشه ای افتاده است؛ گاهی در ترافیک سنگین، آنگاه که فارغ از هر گونه مشغله و گرمایی و بدون توجه به انبوه اتومبیل ها اندر تفکرات خود غرق شده ایم با بوق ممتد اتومبیل پشت سر تکانی خورده ایم و تمام اندیشه هایمان دود شده است و شاید ابر تشکیل شده بالای سرمان محو.

گاه می توان از اتفاقات ساده و به شدت معمولی و عادی زندگی نتایج بزرگ و قابل تأملی گرفت، می توان درس ها آموخت و به خاطر سپرد و از آن استفاده کرد.

آیا تا به حال به همین حادثه که البته حادثه نمی توان گفت؛ به همین اتفاق عادی طور دیگر و متفاوت تری نگریسته ایم؟

آیاتا به حال اندیشیده ایم که اگر آن صدای اصلی به گوش برسد و منادی ندا دهد و ما همچنان غرق در زندگی دنیایی باشیم؛ چه عکس العملی خواهیم داشت؟ آیا ما در این بزنگاه اصلی زندگی هول نخواهیم کرد؟ آیا بهت زده و شگفت زده نخواهیم شد؟

بقیه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 23 آبان 1393برچسب:, | 14:16 | نویسنده : Montazer |

نامه ای از دوست !

کرامات جبهه

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توقیعاتی که از حضرت مهدی (علیه السلام) در دوره غیبت صغری خطاب به نواب ایشان صادر شده است سرشار از بیانات مشفقانه ایشان نسبت به شیعیان است. ولی عصر (سلام الله علیه) در این نامه ها درباره امور کلی و جزئی زندگی شیعیان سخن می گویند و با وجود غیبت و گوشه نشینی به درخواست های مردم رسیدگی می کنند.

در زیر بخش هایی از توقیعات ایشان را که درباره مسائل اساسی زندگی شیعیان است و عمدتا خطاب به آن ها صادر شده، می آوریم.

گردآوری: زهره رجب زاده ،  بخش مهدویت تبیان : www.tebyan.net

بقیه را در ادامه مطلب بخوانید!



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:, | 18:38 | نویسنده : Montazer |

کی رفته ای ....؟!

كى رفته ‏اى ز دل، كه تمنا كنم تو را؟!

كى بوده اى نهفته، كه پیدا كنم تو را؟!

غیبت نكرده ‏اى، كه شوم طالب حضور

پنهان نگشته ‏اى، كه هویدا كنم تو را

با صدهزار جلوه برون آمدى، كه من

با صدهزار دیده تماشا كنم تو را

بالاى خود در آینه چشم من ببین

تا با خبر ز عالم بالا كنم تو را

مستانه كاش! در حرم و دیر بگذرى

تا قبله‏ گاه مؤمن و ترسا كنم تو را

خواهم شبى، نقاب ز رویت برافكنم

خورشید كعبه، ماه كلیسا كنم تو را

گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من

چندین هزار سلسله در پا كنم تو را!

طوبى و سدره، گر به قیامت به من دهند

یك جا فداى قامت رعنا كنم تو را

زیبا شود به كارگر عشق، كار من

هر گه نظر به صورت زیبا كنم تو را ...

فروغى بسطامى

 www.tebyan.netگروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

 

 

  



تاريخ : پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:, | 17:32 | نویسنده : Montazer |

دانستنی های ظهور

زمان ظهور

 

امام زمان حضرت مهدی (عج)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
حكمت الهی اقتضا نموده است كه وقت ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نزد مردم مجهول و مكتوم بماند. احادیث بسیاری نیز از سوی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام وارد شده است که هر پیشگویی را از زمان ظهور نفی می‌ نماید.

مکان ظهور

گفتگو با «جبرائیل امین» در فرودگاه مسجدالحرام ( حتما بخوانید)

 

 

 

 

 

 

 

قیام شكوه مند امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از سرزمین حجاز و از مسجد الحرام، كنار كعبه معظمه آغاز خواهد شد و تعداد سیصد و سیزده تَن از اصحاب او كه فرماندهان لشكری و كشوری آن حضرت هستند، در میان ركن و مقام، با آن حضرت بیعت می كنند. آن گاه، تعداد ده هزار نفر تكمیل می شود و وجود مقدس حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف با سپاه ده هزار نفری، از مكه حركت می كنند و به اصلاح جهان می پردازند.

 

چگونگی اطلاع مردم از ظهور

علائم خاص و علائم عامه

 

 

تهیه و گردآوری: زهرا رضائیان

بخش مهدویت تبیان www.tebyan.net

 

برای مطالعه کامل تر به ادامه مطلب مراجعه کنید!

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 21 آبان 1393برچسب:, | 17:21 | نویسنده : Montazer |

آقا اجازه!
دست خودم نیست خسته‌ام!
در درس عشق
من صف آخر نشسته‌ام!
یعنی نمی‌شود كه ببینم سحر رسید؟
درس غریبِ غیبت كبرا به سر رسید.
آقا اجازه!
بغض، گرفته گلویمان؛
آنقدر رد شدیم كه رفت آبرویمان
استاد عشق!
صاحب علم!
گل بهشت!
باید كه مشق نام تو را تا ابد نوشت!

 

 



تاريخ : چهار شنبه 21 آبان 1393برچسب:, | 13:28 | نویسنده : Montazer |

امام زمان(عج) چقدر غریب است! قربون غریبی ت برم اقا جان ...

غریب به معنای ناشناخته، دو مصداق دارد: یکی آن که اصلاً شناختی نسبت به او یا بعضی از کمالات او وجود نداشته باشد. دوم زمانی که دیگران به او و کمالاتش واقف باشند، ولی آن طور که شایسته‌ی‌ اوست، قدرش را نشناسند ، این قدر ناشناسی را می‌توان به معنای غربت او دانست. مصداق اوّل، یک امر اختیاری نیست، چون انسان به اختیار خود شناخت پیدا نمی‌کند، هر چند که قطعاً مقدّمات و زمینه‌های آن اختیاری است. ولی مصداق دوّم، کاملاً اختیاری است. وجه اشتراک میان این دو مصداق، عدم شکرگزاری قلبی نسبت به نعمت مورد نظر است، یعنی این که حق او و کمالات و فضائل او ادا نشده است.

درحالت اوّل، عدم شناخت نعمت، و در حالت دوم، قدر ناشناسی از آن نعمت، سبّب کفران نعمت است. به هر حال، آن اعتقاد و باور قلبی که شایسته‌ی‌ یک نعمت است، نسبت به آن وجود ندارد. و همین معنی را می‌توانیم به مکفور بودن قلبی و در نتیجه غریب ماندن تعبیر کنیم.

امام زمان
 

اگر یک واسطه‌ی خیر شناخته نشود و مردم ندانند که نعمت‌ها و برکات از جانب چه کسی به آنها رسیده است، به سبب این نادانی، شکر نعمت او را چنانچه شایسته است ادا نمی‌کنند، و لذا او "غریب" می‌ماند. از طرف دیگر، اگر ولیّ ‌نعمت شناخته شود، ولی به خاطر بی‌توجهی و به عمد، از او قدرشناسی لازم نشود، کفران نعمت صورت گرفته، و این کفران نعمت به نوعی دیگر، به غربت او می‌انجامد. برای روشن شدن مطلب، به ذکر مثالی می‌پردازیم.

نعمت حضرت ولی ‌عصر(عجل الله تعالی فرجه)، یک نعمت "عامّ" و فراگیر است و همه‌ی‌ خلائق را در بر می‌گیرد. شیعیان و غیر شیعیان، مسلمانان و غیر مسلمانان، و حتّی حیوانات و گیاهان و جمادات نیز، از نعمت وجود ایشان بهره‌مند می‌شوند و این نعمت مانند باران بر سر همه می‌بارد.
بنابراین شکر نعمت وجود امام موعود(علیه‌السلام)، باید به گستردگی خود این نعمت، فراگیر باشد، در حالی که در حال حاضر، بر روی کره‌ی‌ زمین، اکثر مردم اصلاً امام ‌زمان(علیه‌السلام) را نمی‌شناسند. به‌ عبارتی نمی‌دانند میزبان و ولیّ نعمت آنها کیست. بر سر سفره‌ی او نشسته‌اند و نان و نمک ایشان را می‌خورند، اما هیچ‌ گونه شکرگزاری نسبت به ایشان انجام نمی‌دهند، چون اصلاً نعمت وجود ایشان را نمی‌شناسند تا ضرورت شکر آن را بدانند.
 
بقیه در ادامه مطلب... مطالعه کنید لطفا!

برگرفته از: آفتاب در غربت، دكتر سید محمدبنی هاشمی

هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان www.tebyan.net


ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, | 19:27 | نویسنده : Montazer |

بصیرت ، درس مهم عاشورا برای منتظران

يكي از درس ­های مهم عاشورا كه ويژگی ياران حضرت امام حسين  عليه السلام و ياران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف است و بايستي سرلوحه منتظران قرار گيرد، بصيرت است. بصيرت يكی از خصلت ­های ستودنی حضرت عباس عليه السلام است كه در زيارت ايشان و در  وصفی كه حضرت سجاد عليه السلام از ايشان دارد، به آن تأكيد شده است؛ «كان عمنا نافذ البصيره؛ عموی ما ، اهل بصيرت بود». بصيرت به معنای ورود دقيق و آگاهانه است.

بصيرت جلوه­ هايی دارد كه به برخی از آنها اشارتی مي­شود.

امام شناسی ، زمان شناسی ، دشمن شناسی ، آينده نگری و برنامه ريزی

 

 منبع:مرکز تخصصی مهدویت  - محمد صابر جعفری / بخش مهدویت تبیان :www.tebyan.net

که در ادامه مطلب به توضیح هریک پرداخته شده است... 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, | 15:22 | نویسنده : Montazer |

 

انتظار عاشورايی

ارتباط حقيقی واقعه عاشورا با مفهوم انتظار چيست؟

اين واقعه تاريخی چگونه می تواند زمينه ساز عصر ظهور باشد؟

پاسخ به اين سؤال، در درجه اول، نيازمند تحليل واقعه عاشورا و عصر ظهور و شناسايی حقيقت انتظار است تا چگونگی مبدئيت عاشورا برای انتظار ظهور، معلوم شود. تحليل‌های ما در اين خصوص‌، مبتنی بر پيش‌ فرض‌های ماست و اين پيش فرض‌ها، ظرفيت تحليل‌های ما را مشخص می كنند. در پيش‌فرض‌هايی كه ما در تحليل حوادث بزرگ، مثل عاشورا يا ظهور به كار می بريم، نگرش ما به حضرت حق، فعل الهی و عظمت صنع پروردگار و نيز هدفمند بودن و حكيمانه بودن اين صنع، يعني تجلی عظمت و حكمت الهی در خلقت، جايگاه برجسته و تعيين كننده‌ای دارد. در واقع، نگاه به آغاز آفرينش و مراحل سير و تكامل آن، در اين زمينه، تأثيرگذار است. در همين راستا بايد به جايگاه فعل معصوم در مسير خلقت توجه كرد.
دومين نكته قابل توجه در تحليل حوادث با عظمتی چون واقعه عاشورا، نگاه فلسفه تاريخی است كه متأسفانه در طول تاريخ، مغفول واقع شده است؛ شايد به اين دليل كه اين دانش، به صورت يك علم مدون، دانش سابقه‌داری نيست؛ هرچند در معارف ما جلوه‌هايی از آن وجود دارد.


پدیدآونده: حجت الاسلام و المسلمين ميرباقری

بقیه در ادامه مطلب... حتما مطالعه کنید!



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:, | 21:0 | نویسنده : Montazer |

 

 

بارالها...
از كوي تو بيرون نرود پای خيالم
نكند فرق به حالم
چه برانی ، چه بخوانی ...
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی ...
نه من آنم كه برنجم
نه تو آني كه برانی ...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد...
نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی!

 

 خدایا من دلم قرصه ،کسی غیر از تو بامن نیست،
خیالت از زمین راحت که حتی روز روشن نیست ،
کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی که این پایین چه ها کردم
که باید روزی از اینجا به آغوش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن یکم بامن مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن

 

 



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:, | 12:4 | نویسنده : Montazer |

تفاوت ان شاء الله و انشاالله و نحوه درست نوشتن آن

قرآن

آیا به کلمات والفاظی که روزانه می نویسیم دقت کرده ایم؟

برخی از این الفاظ رایج به دلیل عدم مشروعیت و مخالفت آنان با اعتقادات ما می تواند خطراتی به همراه داشته باشد.

از بین این الفاظ (ان شاء الله) در بعضی اوقات انشاء الله نوشته می شود, با كمی دقت به معانی این دو متوجه می شویم که این دو لفظ با هم تفاوت دارند .

إنشاء مصدر فعل «أنشأ» و به معنای (ایجاد کردن ,به وجود آوردن , خلق کردن )است.

طبق این آیه ((إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً))(35.واقعه)ما آنان را به وصفی ناگفتنی ایجاد كردیم .

پس ابراز (انشاءالله) در مواقعی که می خواهیم کاری را انجام دهیم، معنای ایجاد و خلق از سوی ما را القاء می کند، یعنی ما خداوند را ایجاد كرده ایم.(العیاذبالله)

«إن» در (ان شاء الله) حرف شرط و به معنای «اگر» و فعل «شاء» به معنای خواستن و مقدر كردن است.

و ما با نوشتن إن شاء الله به این صورت می گوییم( اگر خداوند مقدر فرمود؛ به خواست خدا).

كه در این آیه معنا مشخص است:

وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیماً حَكِیماً(30.انسان)

و شما ( اولیای حق ) چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی‏خواهید ( و كار را به او تفویض می‏كنید كه ) البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاهست.

 

بیان لطیف قرآن

قرآن

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا «23»  إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا

«24» (سوره کهف)

این آیات یك دستور كلى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى دهد كه هرگز نگو من فلان كار را فردا انجام مى دهم (و لا تقولن لشى ء انى فاعل ذلك غدا). مگر اینكه خدا بخواهد (الا ان یشاء الله ) یعنى در رابطه با اخبار آینده و تصمیم بر انجام كارها، حتما جمله ان شاء الله را اضافه كن ، چرا كه: اولا: تو هرگز مستقل در تصمیم گیرى نیستى و اگر خدا نخواهد هیچ كس توانائى بر هیچ كار را ندارد، بنابراین براى اینكه ثابت كنى نیروى تو از نیروى لا یزال او است و قدرتت وابسته به قدرت او جمله ان شاء الله (اگر خدا بخواهد) را حتما به سخنت اضافه كن .

ثانیا: خبر دادن قطعى براى انسان كه قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف مى رود صحیح و منطقى نیست ، و چه بسا دروغ از آب در آید، مگر اینكه با جمله ان شاء الله همراه باشد.

شان نزولى را كه در مورد آیات فوق نقل شده است این بیان را تایید مى كند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بدون ذكر ان شاء الله به كسانى كه پیرامون اصحاب كهف و مانند آن سؤ ال كرده بودند قول توضیح و جواب داد، به همین جهت مدتى وحى الهى به تاخیر افتاد، تا به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این زمینه هشدار داده شود و سرمشقى براى همه مردم باشد سپس در تعقیب این جمله ، قرآن مى گوید هنگامى كه یاد خدا را فراموش كردى بعد كه متوجه شدى پروردگارت را بخاطر بیاور (و اذكر ربك اذا نسیت ). اشاره به اینكه اگر بخاطر فراموشى جمله ان شاء الله را به سخنانى كه از آینده خبر مى دهى نیفزائى هر موقع بیادت آمد فورا جبران كن و بگو ان شاء الله ، كه این كار گذشته را جبران خواهد كرد. و بگو امیدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از این هدایت كند (و قل عسى ان یهدین ربى لاقرب من هذا رشدا).

تعبیر «ان شاء الله» با افزایش دادن توجه ما به خدا در كارها، به ما نیرو و قدرت مى بخشد ، و هم دعوت به پاكى و صحت عمل مى كند.

جمله ان شاء الله به هنگام بیان تصمیم هاى مربوط به آینده ، نه تنها یك نوع ادب در پیشگاه خدا است ، بلكه بیان این حقیقت مهم نیز هست كه ما چیزى از خود نداریم هر چه هست از ناحیه او است، مستقل بالذات خدا است، و ما همه متكى باو هستیم، تا اراده او نباشد اگر تیغ هاى عالم از جا حركت كنند حتى یك رگ را نخواهند برید، و اگر اراده او باشد همه چیز به سرعت تحقق مى یابد و حتى شیشه را در بغل سنگ نگه مى دارد. این در حقیقت همان مفهوم توحید افعالى است كه در عین وجود اختیار و آزادى اراده انسان، وجود هر چیز و هر كار را به مشیت خدا وابسته مى كند. این تعبیر با افزایش دادن توجه ما به خدا در كارها، به ما نیرو و قدرت مى بخشد، و هم دعوت به پاكى و صحت عمل مى كند. از پاره اى از روایات استفاده مى شود كه اگر كسى سخنى را در ارتباط با آینده بدون ان شاء الله بگوید خدا او را به خودش وامیگذارد و از زیر چتر حمایتش بیرون مى برد.

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) میخوانیم : امام دستور داده بود نامه اى بنویسند، هنگامى كه نامه پایان یافت و به خدمتش دادند ملاحظه كرد، ان شاء الله در آن نبود، فرمود: «كیف رجوتم ان یتم هذا و لیس فیه استثناء، انظروا كل موضع لا یكون فیه استثناء فاستثنوا فیه» شما چگونه امیدوار بودید كه این نامه (یا این كار) به پایان برسد در حالى كه ان شاء الله در آن نیست، نگاه كنید در هر جاى آن نیست بگذارید.

 

تنظیم و تخلیص: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی / برگرفته از : تفسیر نمونه جلد 5

برگرفته از سایت تبیان : www.tebyan.net

یکی از دوستان این اشتباه رو به من گوشزد کردن و یه بزرگوار دیگه هم تحقیق کردن که نتیجه تحقیق شونو همنیجا میذارم براتون....با تشکر فراوان از این دو دوست گرامی

نتیجه تحقیق این بزرگوار:

کلمه ان شاء الله در سوره حضرت یوسف(ع) آیه 99 آمده که نگارش درست آن (ان شاء الله) می باشد که در نگارش قرآن با خط عثمانی و غیره هم یکی است. ودر سایت تبیان هم که در مورد آن بحث شده منبع آن تفسیر نمونه می باشد. این تفسیر زیر نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی و با همکاری 15 نفر از اساتید مجرب حوزه علمیه قم تالیف شده است. به هر حال در مورد نگارش هر کلمه اگر قصد و نیت سوئی نباشه گناه محسوب نمیشه .متاسفانه نگارش آن از زمان های قدیم در خیلی از کتاب ها و مکاتبات بصورت ( انشاالله) بوده که متاسفانه خیلی از افراد از نگارش صحیح و معنی لغوی نادرستش خبر ندارند.



تاريخ : یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:, | 12:9 | نویسنده : Montazer |

اگر " العجل " بگوییم و برای ظهور آماده نشویم


کوفیــان آخــرالـزمــانـیــم

 



تاريخ : شنبه 17 آبان 1393برچسب:, | 18:3 | نویسنده : Montazer |

جمعه
جمعه یعنی انتظار بی کران
جمعه یعنی دور شو از دیگران
جمعه یعنی طالب مهدی شدن
جمعه یعنی ضد بد عهدی شدن
جمعه یعنی آرزوی فاطمه
جمعه یعنی گریه بی واهمه
جمعه یعنی مست و بی پروا شدن
جمعه یعنی عاشق زهرا شدن
جمعه یعنی تیغ در دست علی
جمعه یعنی هستی هست علی
جمعه یعنی با یتیمان خوب باش
جمعه یعنی ساده و محبوب باش
جمعه یعنی درد را درمان کنی
جمعه یعنی آنچه خواهی آن کنی
جمعه یعنی یک بهانه یک نفس
جمعه یعنی شاد بیرون از قفس
جمعه یعنی عید، یعنی پاک شو
همنشین انجم و افلاک شو
جمعه یعنی با خودت آسوده باش
جمعه یعنی آنچه او فرموده باش



تاريخ : شنبه 16 آبان 1393برچسب:, | 17:52 | نویسنده : Montazer |

زینب جان! شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما بی حسین شدن تو بود...

و شرمنده تریم از اینکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم!



تاريخ : جمعه 16 آبان 1393برچسب:, | 12:18 | نویسنده : Montazer |

گفتگویی شعر مانند با امام زمان (عج)

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن،

گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن.

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم،

گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم.

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم،

گفتا که در کوی عمل کن جستجویم.

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن،

گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن.

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن،

گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن.

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن،

گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن.

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه،

گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه.

گفتم رخت را از من واله مگردان،

گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان.

گفتم به جان مادرت من را دعا کن،

گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن.

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم،

گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم.

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن،

گفتا به آب دیده دل را شستشو کن.

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان،

گفتا که دل با یاد حق آباد گردان.

گفتم که شام تار دلها را سحر کن،

گفتا دعا همواره با اشک بصر کن.

گفتم که از هجران رویت بی قرارم،

گفتا که روز وصل را در انتظارم!!



تاريخ : پنج شنبه 15 آبان 1393برچسب:, | 12:12 | نویسنده : Montazer |

شهادت امام سجاد علیه السلام

ابتدا شهادت چهارمین نور امامت را به پیشگاه مقدس امام زمان تسلیت میگم...

امام سجاد، اسوه زهد و تقوا و نمونه صبر شکیبایى و مظهر آمیختگى علم و حلم پس ازایفاى وظیفه الهى خود و حفظ ارزشهاى دین و پاسدارى از تشکل شیعى در سخت ترین ادوارسیاسى - اجتماعى -، در سال 95 هجرى قمرى به لقاى پروردگار و وصال معبود خویش شتافت .
در تاریخ وفات آن حضرت سال 94،95 و 96 هجرى قمرىگفته شده است ولى پیشینه دارترین و معتبرترین نقلمربوط به سال 95 هجرى قمرى مى باشد.
البته جز این نقلها، برخى مورخان به سالهاى92، 93، 99، 100نیز اشاره کرده اند. بنابراین ، اگر نقل مشهور را در سال ولادت و نیز رحلت امام سجاد - علیه السلام - سال 38 هجرى و 95 قمرى - ملاک قرار دهیم ، عمر شریف وى هنگام وفات 57 سال بوده است . دو سال آن مقارن با روزگار خلافت على بن ابى طالب ع ره و ده سال آن در دورانامامت عموى گرامیش - حسن بن على ع و ده سال در روزگار زعامت حسین بن على ع بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است .
و اما آرا در زمینه ماه و روز رحلت آن حضرت نیز مختلف است . بیشتر نویسندگان ورز دوازدهم محرم را متذکرشده اند. و برخىروزهاى 18، 19، 22 و 25 محرم را مطرح کرده اند و نیز نقلى ، روز 14 ربیع الاول را احتمال دادهاست .
درباره علت شهادت امام سجاد - علیه السلام - و چگونگى وفات آن پیشواىصالحان ، عمده تاریخنگاران تصریح کرده اند، ولید بن الملک ، ایشان را مسموم ساخته وآن را حضرت در نتیجه همان مسمومیت درگذشته است .
بعضى هم نوشته اند که هشام بنعبدالملم در روزگار خلافت ولید، امام على بن الحسین - علیه السلام - را مسموم کردهاست .
اما میان این دو نظر، تنافى و تعارضى وجود ندارد. زیرا طبیعى است که هرچند برنامه مسومیت امام سجاد از سوى دستگاه خلافت - ولید - ریخته شده و فرمان آنتوسط شخص خلیفه صادر گشته باشد، کسان دیگرى مجرى آن برنامه و فرمان خواهند بود. زیرا مسایل سیاسى و اجتماعى و همچنین محبوبیت امام سجاد - علیه السلام - در میانمردم و معروفیت وى به علم و زهد و تقوا، هرگز به حاکمان این جراءت را نمى داده استکه به طور مستقیم با آن حضرت رویا رو شوند و به ستیز برخیزند و با زمینه هاى قتل وىرا به طور علنى فراهم آورند.
بر این اساس ، بعید نمى نماید که هشام بن عبدالملکبه دستور بردارش ‍ ولید مرتکب چنین جنایتى شده باشد و ولید و هشام هر دو کشنده امامسجاد بوده باشند.
مدفن على بن الحسین علیه السلام
بدن مطهر زین العابدین علیه السلام کنار امام حسن مجتبى علیه السلام در قبرستان بقیع مدفون گشت
بقیع زمین کوچکى است که بسیارى از بزرگان اسلام را در خود جاى داده است . از آن جمله چهار امام شیعه - امام حسن مجتبى علیه السلام ، امام زین العابدین علیه السلام ، امام محمد باقر علیه السلام و امام جعفرصادق - علیه السلام - میباشد.
در گذشته زمان ، مسلمانان و شیفتگان اسلام و اهلبیت ، به تجلیل آبادى این مکان همت گماشته و براى هر یک از این بزرگان ، حرم وبارگاهى بنا کرده بودند . اما سوگمندانه ، و هابیان در شوال 1344 هجرى قمرى اینآثار را تخریب کردند و همه را با خاک یکسان نمودند!از آن این پس ، رفتار ناشایست وهابیان و حکام حجاز همواره از سوى محافل اسلامى مورد انتقاد شدید قرار داشته ودارد.

در این مدت تلاشهاى زیادى صورت گرفت تا شدید وضع اسفبار بقیع به صورتنخستین آن برگردد و بى حرمتها پایان یابد. اما على رغم قولهاى مساعدى که گاه حکام حجاز داده اند، هرگز قدم مثبتى در این راستا برداشته نشده است . و در حالى که شاهزادگان هوسران و خوشگذران در مجلل ترین کاخها به سر مى برند و دشمنان خلق و خداو بیگانگان و دشمنان اسلام در آن کاخها استقبال مى کنند و ثروت و امکانات جهان اسلام را به پاى غرب و صهیونیسم بین الملل نثار مى نمایند، مرقد بزرگان و شایسته ترین چهره هاى دینى مسلمانان ، چون گورستانى متروک مورد بى مهرى و بى اعتنایى قراردارد و شعائر اسلامى مورد سخت ترین بى حرمتیها واقع شده است


تاريخ : پنج شنبه 15 آبان 1393برچسب:, | 11:34 | نویسنده : Montazer |

من کوچک چه دارم از عباس بگویم؟؟؟...

عباس علی:تورا برای همین روز میخواستم عباس ،ناز بازوانت حالا بدان که چرا در ابتدای ورودت به این جهان بردست ها و بازوان تو بوسه میزدم و سرانگشتانت را به اب دیده میشستم...

باغبان اگر در اینه ی نهال ،شاخسار سربه اسمان کشیده ی درخت را نبیند که باغبان نیست...

عباس ام البنین:عباسم مبادا پدر را به لفظ خالی پدر صداکنی...
مبادا حسن و حسین را برادر خطاب کنی...
مبادا زینب و ام کلثوم را خواهر بخوانی...
اقای من !و بانوی من ،این صمیمانه ترین خطاب تو باشد با سروران و موالی ات...
عباسم مبادا از پشت سرشان قدمی پیش بگذاری
مبادا پیش از انها دست به غذا ببری...

مبادا پیش از انها اب بنوشی...

عباس عباس:بخدا که لب به اب نمیزنم وقتی که محبوبم حسین تشنه است...

عباس سکینه:این که یک جان است،من اگرهزار جان هم داشته باشم ،همه را پیش پای یک نگاه سکینه قربان میکنم...

عباس مواسات: دیدن و تحمل این مصائب مرا در کوره ی عشق حسین ابدیده تر میکند ...ذوب باید شد در این کوره ی عشق...

عباس زینب: دلت نلرزد عباس من ،دشمن هرچقدر هم که بزرگ باشد کمتر و کوچکتر از ان است که دل عباس مرا بلرزاند...

عباس را پدر نام نهاد،چن میخواست شیر دژم باشی و از بیشه ی ال الله حفاظت کنی و هم خاطرهی عمویش عباس را زنده نگه داری...

ابوالفضل را هم پدر کنیه بخشید چرا که میخواست پدر همه ی خوبی ها و زیبایی ها باشی...

اما ماه بنی هاشم را فقط پدرنگفت، هرکه روی ماه تورا دید گفت...

ماه که باشی گرگ ها هم به طمع به دست اوردنت سربلند میکنند...

ماه بنی هاشم که باشی ، شمرهم برایت امان نامه می اورد...

اب مهم نیست عباس جان و دلم...خودت را دریاب...

عباس ادب: نه من از زنان مصر کمترم که به دیدن جمال یوسف ، دست از ترنج باز نشناسند و نه یوسف از حسین من زیباتر و شکوهمند تر است...

یوسف جلوه ای از جمال حسین من است...

حسین من یوسف افرین جهان است ،حسین من به یک نگاه جهان را یوسفستان میکند...

عباس حسین:

 -عباسم ! ستون استوار هستی ام...

-چرا گریه میکنید مولایم؟

-عباسم! چه به روزت اورده اند؟دست هایت کو؟

-به شوق دیدار شما دست و پا گم کرده ام...

مرا ببخش مولایم کمترین اقتضای ادب ایستادن تمام قد پیش پای شماست...

-این پیکر به خون نشسته ات استاد ایستادگی است و تمام مردان عالم را معلم مردانگی...

گریه نکن عباسم ...

مردانه ترین اشک عالم خونی است که از چشم های تو میچکد عباس...

 

عباس فاطمه:

بیا پسرم...بیا عباسم...

خدای من این فاطمه ی زهرا است که مرا پسرش خطاب میکند...!

برادرم حسین ، برادرت را دریاب...



تاريخ : چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, | 17:52 | نویسنده : Montazer |

 

تجلی زینب(س) در عصر عاشورا
 
   تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکر مؤنث است. حادثه ای است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند، ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.
 

معجزه اسلام اینهاست، می خواهد دنیای امروز بپذیرد، می خواهد به جهنم نپذیرد، آینده خواهد پذیرفت. امام حسین علیه السلام اهل بیت خودش را حرکت می دهد برای اینکه در این تاریخ عظیم، رسالتی را انجام دهند، برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند با قافله سالاری زینب، بدون آنکه از مدار خودشان خارج بشوند.

از عصر عاشورا، زینب تجلی می کند. از آن به بعد به او واگذار شده بود. رئیس قافله اوست، چون یگانه مرد، امام سجاد علیه السلام است که در این وقت به شدت مریض است و احتیاج به پرستاری دارد تا آنجا که دشمن طبق دستور کلی پسر زیاد، که از جنس ذکور اولاد حسین هیچکس نباید باقی بماند، چند بار حمله کردند تا امام زین العابدین را بکشند ولی بعد خودشان گفتند «انه لما به» این خودش دارد می میرد (بحار الانوار ج 45 ص 61، اعلام الوری ص 246، ارشاد شیخ مفید ص 242) و این هم خودش یک حکمت و مصلحت خدائی بود که حضرت امام زین العابدین بدین وسیله زنده بماند و نسل مقدس حسین بن علی باقی بماند. یکی از کارهای زینب، پرستاری امام زین العابدین است.

 
بقیه در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:, | 17:40 | نویسنده : Montazer |

 

نوحه ترکی

 

بۇرا نئینوادی زینب، بۇ مکان نواسیز اوْلماز

آدێ کربلا اوْلان یئر، بیلیره‌م بلاسیز اوْلماز

 

بــۇ بـلا چـؤلــۆ، حسینــه ابــدی وطـنــدی زیـنـب

آغاران ساچۇن بۇ چؤلده، من اۆچۆن کفندی زینب

 

سجده‌گاه-ی-عئشقه سالدۇن، قانلێ جانـمازی قارداش

نـه بـابـام قێلێـب، نـه جددیم، سن قێلان نمازی قارداش

 

گؤز تیکیبدیر سنه قارداش، دم-ی-خنجر ده باشێـم

تئــز یئتیــش دادیمـه قــوْیما، قالا اللـــه‌رده باشێم

 

قـوْی ائـدیـم نظـر دوْیـۇنجا، بئله مه جماله قارداش

اوْخۇیۇم «و اِن یَکاد»ی، سوْرا گئت جیداله قارداش

 

بالام اوْخلانێب، الیمده سپه-ی-ظلامه یا ربّ

نـه یـۆزیلـه بــۇ بـالانێ، آپـارێم خییامـه یا ربّ

 

قـوْیـارام مـزاره اصغـر سنــی تا قییامت اوْلسۇن

بوْغازۇن بیچیلدی باری، بدنون سلامت اوْلسۇن

 

اوْد یاپێشدێ سینه‌مه، لب‌لروندان اصغریم

بوْشلا دؤشله‌ریم، اؤپۆم اللروندان اصغریم

 

ای غۆنچه دهن لای‌لای، پئکانی امه‌ن لای‌لای

قبری ننـه‌ده‌ن گیـزلیـن، قوْنداغـێ کفن لای‌لای

 

سن آت اۆسته پای-ی-پییاده من

نــه قــده‌ر قـاچێـم دایـانێــم بـابـا

سنـی عمّه‌میـن جانـی بیر دایان

بــاشــۇوا گلیــم دوْلانێــم بــابــا

 

قێزێم ایستیره‌م سیزی ترک ائده‌م

سفر اۆسته آغلاما قوْی گئدیم

منی چوْخ یۇباتما گره‌ک گئده‌م

سفر اۆسته آغلاما قوْی گئدیم

 

اؤلۆب اکبریـم آمـانـدێر، بابـا کارزاره گئتمـه

منی باشۇوا دوْلاندێر، اؤلۆره‌م کناره گئتمه

 

ای خاندان-ی-عیصمته، زهرای ثانی زینبیم

آخر وداعیمدیر چاغێر، آل-ی-عبانی زینبیم

 

سرعتله اوْلما عازم-ی-مئیدان حسینیم صبر ائله

جانیم گئده‌ن یوْللارۇوا، قۇربان حسینیم صبر ائله

 

اکبریم گلینجه اؤلسه‌م دفنیمی یۇباندێر عمّه

نعشیمی آلێب ال اۆسته، باشێنه دوْلاندێر عمّه

 

گئتـدون بـابـا اومـمیدیـلـه قـارداش دالـسێـجـا

تؤکدۆم من اۆره‌ک قانێنێ، گؤز یاش دالسێجـا

 

گئتدی عمون سکینه جان، قانه بوْیاندێ گلمه‌دی

وئردیگی اؤز سۇ قولونا، سنده‌ن اۇتاندێ گلمه‌دی

 

قوْشۇن خئیمییه دوْلدۇ گره‌ک نئیلییه زینب

قاچێر تلّیده دردین حسینه دییه زینب



تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, | 21:56 | نویسنده : Montazer |

امام حسین(علیه السلام) بیشتر از آب

تشنه ی لبیک بود

افسوس که به جای افکارش

زخم های تنش را نشانمان دادند

و بزرگترین دردش را

بی آبی نامیدند...

 

اضافه شد در 15 آبان به توصیه یکی از دوستان:

این سخن از گفته های دکتر شریعتی می باشد!



تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, | 19:24 | نویسنده : Montazer |
نگاه اصلاح گرايانه حسينی و مهدوی


انسان‌‌هاي آرمان‌خواه و اصولگرا، هميشه نسبت به انحراف از مسير حق حساس هستند و كج‌روي‌ها را بر نمي‌تابند. در اين ميان، انحرافات حاكمان به دليل تأثيرگذاري وسيع و غير قابل انكار آن بر جامعه، بيشتر، گروه اصولگرا را به فعاليت‌هاي بازدارنده وا مي‌دارد. حركت‌‌هاي آشكار و نهان امامان شيعه عليهما السلام نيز از همين ديدگاه، قابل تفسير است.
يكي از اهداف امام حسين عليه السلام از قيام، ايجاد اصلاحات اساسي در پندارها، گفتارها و رفتارهاي نادرست بود؛ چراكه دستگاه اموي، آموزه‌هاي ديني را تحريف كرده، برداشت‌هاي شخصي را جايگزين دينِ نبوي و علوي نموده و جامعه را دچار نفاق، دنيا زدگي و فساد كرده بود.  به همين خاطر امام فرمودند: «قيام من نه براي خوش‌گذراني، فساد و ستم است‌؛ بلكه تنها براي اصلاح امت جدّم و نيز امر به معروف و نهي از منكر است؛ كه اين، روش پيامبر و علي عليه السلام مي باشد».[2]
حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز پس از ظهور، دست به اصلاح كج‌‌انديشي‌‌ها و كج‌روي‌‌ها خواهند زد و بدعت‌ها، خود‌خواهي‌‌ها، فساد‌ها، نفاق‌ها و ‌قرائت‌هاي خود‌خوانده از دين را مورد اصلاح قرار خواهند گرفت. چنانچه رسول گرامي اسلام صل الله عليه و آله و سلم ، فرمود: «هرگاه خداوند اراده فرمايد كه اسلام را عزيز نمايد، پشت هر جبار كينه توز را بشكند؛ زيرا او بر هر كاري تواناست و امت را بعد از فسادش اصلاح مي كند».

بقیه در ادامه مطلب...

پدیدآونده: گروه سیاسی اجتماعی معاونت پژوهش مركز تخصصی مهدویت

http://mahdi313.org

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, | 12:2 | نویسنده : Montazer |

پیوند های سیاسی عاشورا و انتظار

عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز                    نهضتت مایه الهام جهان است هنوز

بهر ویرانی و نابودی بنیان ســــــــتم                        خون جوشان تو چون سیل زمان است هنوز

همه ماه است محرم، همه جا كرب و بلاست             در جهان موج جهاد تو عیان است هنوز

مقدمه: برقراری عدالت و معنویت و رسیدن به سعادت و مقابله با ظلم و جور خواسته ای همگانی و برخاسته از فطرت بیدار انسانهاست. در طول تاریخ افراد و گروهها و مكاتب مختلفی مدعی تحقق آن بوده اند ولی نتوانسته اند در عمل آن را نشان دهند. امّا شیعه بعنوان مكتبی الهی و انسان ساز خود را داعیه دار این امر می داند. با نگاهی اجمالی به تاریخ شیعه می توان این مطلب را یافت، چرا كه امامان شیعه برای نیل بشریّت به قلّه های رفیع سعادت نه تنها از هیچ تلاشی فروگذار نبودند، بلكه تا پای جان پیش رفته اند، كه اوج این تلاش را میتوان در مكتب عاشورا به وضوح مشاهده كرد.

نقطه قوت شیعه در این است كه برخلاف ادعای سایر گروهها و مكاتب، عاشورا حركتی مقطعی و گذرا نبوده است، بلكه شیعه در لوای مكتب سرخ حسینی، معتقد به آمدن مصلح جهانی است كه قوام بخش و در نهایت سرانجام بخش این هدف والا خواهد بود.

بنابراین بررسی پیوندهای این دو نهضت برای بشریت و انسانهای آزاده و حق طلب راهگشا خواهد بود، كه ما در این مجال برای جلوگیری از بسط این موضوع، فقط به برخی از پیوندهای شاخص سیاسی و اجتماعی آن می پردازیم.

- تبیین اهداف و آرمان نهضت حسینی و مهدوی (علیهم االسلام)

- شباهت در زمانه و یاران و شرائط

- سختی حفظ دین در عصر غیبت و ضرورت معرفت امام ودشمن شناسی

- كلام آخر(یك پیام ، یك هشدار)

 

بقیه در ادامه مطلب... حتما مطالعه کنید مفیده واقعا

پدیدآونده: گروه سیاسی اجتماعی معاونت پژوهش مركز تخصصی مهدویت

 http://mahdi313.org



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, | 11:40 | نویسنده : Montazer |

هیاتـــــــ تمام شد، همه رفتند و تــــــو هنوز…

  درگوشه ای نشسته ای و گــــــریه میکنی…

سوز اهـــــل آسمان آید بگـــــوش…

ناله صاحبـــــــ زمان آید بگـــوش…

emam hossein (1)

الا ای صاحبـــــــ قلبـم کجایی؟ 

محـرم شد نمی خواهی بیایی؟

خوشا آن شور و حال و اشکــــ و آهت

خوشا آن ناله هـــــای نینوایی

خوشا بر حال تــو هر وقت که خواهی

کنار تربتـــــــــ آن سر ِ جدایی

 

emam hossein (2)



تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب:, | 11:38 | نویسنده : Montazer |

emam mahdi (10)

 

emam mahdi (11)



تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب:, | 11:33 | نویسنده : Montazer |

این جمعه نیز گذشت

شب ششم محرم...

محرمه ها یادمون نره...

این روزا بیشتر دعا کنیم

بیشتر گریه کنیم شاید دعامون گرفت بخاطر عزای حسین

بخاطر صاحب عزای این ماه... بخاطر دل فاطمه زهرا

که مهدی (عج) ، پسرش غریبه..خیلی غریبه!

خدایا تو رو قسم به دل زینب ظهور آقامونو زودتر برسون!!

آقا جان بخاطر دل زینب ظهور کن ...



تاريخ : جمعه 9 آبان 1393برچسب:, | 20:21 | نویسنده : Montazer |

بی تو

جمعه های منتظر، بی نشونی اند بی تو مولا              

 کوچه های شهرمون بارونی اند بی تو مولا

جمعه جمعه، لحظه لحظه، بی تو این غربت        

دلای منتظرات اسیر زندونی اند بی تو مولا

گناهای منتظرات بسته راه اومدنت رو، میدونم              

ببخش که دچار درد بی درمونی اند بی تو مولا

می خونن دعای فرج با چشای خیس و گریه                 

اما باز گرفتار گناهای جوونی اند بی تو مولا

غروبای جمعه، به هوای گریه چشای نازت                  

دنبال عطر یاس، دنبال یه نشونی اند بی تو مولا

چی می شد بیای پا بذاری رو چشامون                      

آخر عاشقات ، مث پیر کنعانی اند بی تو مولا

 

 

 



تاريخ : جمعه 9 آبان 1393برچسب:, | 19:36 | نویسنده : Montazer |


نشانه های حتمی ظهور امام زمان

مام علی (ع) می فرماید: من المحتوم الذی لابد منه ان یکون قبل القائم.

« خروج السفیانی – و خسف بالبیداء و قتل النفس زکیه و المنادی من السماء و خروج الیمانی »  از: کتاب ارشاد- شیخ مفید

طبق این روایت علائم قطعی و نشانه های حتمی ظهور پنج دسته اند که ما هر یک از آنها را به اختصار بیان می نماییم:

 

۱-خروج و شورش سفیانی:

 

قطعی ترین نشانه در روایات شیعه شورش و خروج سفیانی است اما در کتب حدیث اهل سنت از سفیانی اسمی نیست و در عوض در کتب اهل تسنن از شخصی به نام دجال سخن رفته و تعداد احادیث مربوط به او بسیار بیشتر از روایات شیعه در مورد سفیانی است البته از دجال در بعضی از از روایات شیعه هم نام برده شده است که بعدا به توصیف آن خواهیم پرداخت(انشاالله). اما در مورد سفیانی از امام صادق(ع) رسیده است که:

«و من یحتوم خروج سفیانی من رجب» از علائم حتمی ظهور٬ شورش سفیانی در ماه رجب است.        از: کتاب الغیبه

در روایت دیگری حضرت فرموده اند که: سفیانی طبق روایتی از امیر المومنین(ع) فردی است با نام عثمان از نوادگان ابوسفیان و بسیار خبیث و قسی القلب و مدت ۸ یا۹ ماه غارت و کشور گشایی می کند.

سپس حضرت مهدی(عج) او را از بین می برد و در بعضی روایات آمده که حضرت عیسی (ع) در بیت المقدس سفیانی را می کشد. اما قبل از نابودی شخص سفیانی لشکر خونخوار او در سرزمین بیداء به زمین فرو می روند.

(خسف بیداء) که خسف بیداء نیز این خود از علائم حتمی ظهور است و ما قبل از شرح این واقعه مختصری در وصف دجال می گوییم:

دجال:

دجال صیغه مبالغه از کلمه دجل به معنای پنهان کننده حق و آشکار کننده باطل و گفته شده که نام اصلی دجال ٬ صاید بن صید است و والدینش هر دو یهودی اند و ۳ سال قبل از خروجش قحطی می شود. در روایات اهل تسنن خصوصیاتی برای دجال گفته شده از جمله اینکه فردی کافر کیش و دارای عمر طولانی٬کوتاه قد٬ چاق و زشت رو است. که تمام عالم جز مکه و مدینه را تصرف می کند و هنگام خروجش حضرت بقیه الله بر سفیانی فائق آمده است.

 

۲- خسف بیداء:

 

بیداء نام سرزمینی است در دو منزلی مدینه و خسف٬ به معنای بلعیدن و نابود کردن است و طبق روایات متعددی تمام لشکر سفیانی پس از جنایتهای بی شمار هنگام عبور از این سرزمین به دل زمین فرو رفته و نابود می شوند و فقط سه نفر از این لشکر زنده می ماند(امام باقر(ع) )   از : کتاب الغیبه

در جای دیگر امام باقر می فرماید: و ینرل جیش السفیانی البیداء فینادی مناد من السماء یا ابیدالقوم٬ فیخسف بهم. 

«سپاه سفیانی در سرزمین بیداء فرود می آیند٬ پس منادی آسمانی بانگ می دهد ای سرزمین بیداء این جمعیت را نابود ساز٬ آنگه همگی در کام زمین فرو می روند.»     از: ارشاد مفید

 

۳- صیحه ی آسمانی:

 

 از مجموع روایات در باب نداهای آسمانی بر می آید که این ندا ها دو نوعند:

۱) یک دسته جزء نشانه های غیر حتمی اند مثل ندای آسمانی در ماه رجب

۲) یک دسته جزء نشانه های حتمی ظهورند مثل دو صیحه ی آسمانی که در یک روز از ماه رمضان واقع می شوند.

امام باقر(ع) می فرماید: …لابد من هاتین الصوتین قبل خروج القائم صوت من السماء و هو صوت جبرئیل و صوت من الارض و هو صوت ابلیس اللعین.     از: کتاب الغیبه – شیخ طوسی

حتما قبل از ظهور قائم(عج) این دو صوت شنیده می شودیکی از آسمان که صدای جبرئیل است و دیگری از زمین صدای شیطان لعین است.

امام صادق در دنباله ی آیه ی: واستمع یوم ینادی المنادی من مکان قریب یوم یسمعون الصیحه القائم من السماء و ذلک یوم الخروج."سوره ق"

(آنگاه که منادی از مکانی نزدیک ندا می دهد گوش فرا دار…) می فرمایند:

ینادی المنادی باسم القائم و اسم ابیه علیهماالسلام و الصیحه فی هذه الایه صیحه القائم من السماء و دلک یوم الخروج.

تفسیر قمی

«منادی با نام حضرت قائم و نام پدرش ندا سر می دهد و صیحه در این آیه همان بانگ آسمانی و صیحه زمان قیام حضرت است و آن روز روز خزوج قائم است.»

در روایتی پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: مفاد و مضمون این آیه چنین است:

ایها الناس قطع عنکم مده الجبارین و ولی الامر خیرامه محمد فالحقوا بمکه.   از: کتاب الاختصاص – شیخ مفید

هان ای مردم مهلت ستمگران به پایان رسیده و بهترین امت محمد(ص) به پیشوایی برگزیده شد٬ خود را در مکه به او برسانید.

امام باقر می فرمایند:«منادی آسمانی در ابتدای روز بانگ می زند ای مردم! آگاه باشید حق با علی(ع) و شیعیان اوست وشیطان لعنه الله درآخر روز صدا می زند حق با سفیانی و پیراون اوست.« از: ارشاد- شیخ مفید

 

۴- قتل نفس زکیه:

 

اغلب روایات در باب کشته شدن نفس زکیه متعلق به کتب بزرگ شیعه است ولی در کتب اهل سنت روایتی بر رد آنها نبوده استو بعضا روایاتی موافقی هم وجود دارد در مورد نفس زکیه سه نظریه وجود دارد که عبارتند از:

۱- نفس زکیه از نظر لغت به معنای انسان کامل و تذهیب نفس کرده است و محدثین آن را لقب جوانی از بنی هاشم از فرزندان امام حسین (ع) می دانندکه جزو لشکریان امام زمان بوده و حضرت او را به عنوان پیک برای رساندن پیام خود به مردم مکه به آنجا می فرستند و او پس از ابلاغ پیام حضرت در مکه مورد هجوم مردم قرار می گیرد و مظلومانه در بیت الحرام در بین رکن و مقام در ماه حرام به شهادت می رسدو طبق روایت پانزده روز پس از این واقعقیام حضرت واقع می شود.

۲- بعضی دیگر از محدثین نفس زکیه را از اولاد امام حسن(ع) می داند و می گویند وی پشت دروازه ی کوفه(نه مکه) به همراه هفتاد نفر از صالحین به شهادت می رسد.

۳- گروه سوم گفته اند که او کسی نیست جز ابو عبدالله محمد بن عبدالله بن الحسن ابن الحسن بن علی بن ابی طالب که در زمان منصور دوانیقیخلیفه عباسی سر به شورش برداشت و کشته شد.

این گروه وی را از مدعیان مهدویت دانسته و از نظر اخلاقی انسان چندان پاک و کاملی نمی دانند.

 

۵-خروج و قیام یمانی:

 

امام صادق(ع) نسب یمانی را چنین معرفی می کند:

خروج رجل من ولد عمی زید بالیمن.      از: کتاب بشاره الاسلام

از نشانه های ظهور یکی از اولاد عمویم زید است در یمن.

در حدیث دیگری آمده:

پادشاهی در صنعاء یمن به نام حسن یا حسین خروج می کند.

و در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که خروج سفیانی و خراسانی و یمانی در یک روز واحد است.

و امام باقر(ع) فرموده اند که سفیانی (عثمان بن عنبس یا عثمان بن عتبه) از شام و یمانی از یمن(از آبادی به نام کرعه) و سید خراسانی (شعیب بن صالح) از ری قیام میکنند.

“و لیس فی الرایات اهی من رایه الیمانی هی رایه هدی لانه یدعو الی صاحبکم “

در بین این سه یمانی هدایت کننده تر از دیگران است و شما را به سوی صاحبتان دعوت و هدایت می کند.

…آنگها که او قیام کرد به سوی او شتاب کن که پرچم هدایت برافراشته استو بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او روا نیست و هرکه نافرمانی او کند اهل آتش است.       از : کتاب الغیبه – طوسی

و در بعضی از روایات دارد که سید خراسانی نیز با لشکرش به یمانی پیوسته و با سفیانی جنگیده و او را شکست می دهند.

 

قیام و خروج سید خراسانی 

در برخی از روایات از خروج سید خراسانی به عنوان علائم ظهور نام برده شده (اما ظاهرا در هیچ حدیثی به صراحت جزو علائم حتمی شمرده نشده است.) برخی محدثین سید خراسانی را با سید حسنی یکی دانسته اند. و بعضی نفس زکیه را همان سید حسنی دانسته اند. به هر شکل تعداد زیادی احادیث همزمان با قیام یمانی و شورش سفیانی از سید خراسانی هم نام برده اند. طبق احادیث سید خراسانی جوانی گندمگون و چهارشانه اهل تمیم است به نام شعیب بن صالح که با چهار هزار نفر از ری قیام می کند. لباسهی ایشان سفید و پرچم هایشان سیاه است و وارد سرزمین ایلیا (قدس) می شود و پرچمدار حضرت مهدی (عج) خواهد بود.

date and place of birth of imam mahdi1 تاریخ و محل تولد امام زمان

 

منبع: - پورتال آسمونی Asemooni.com



تاريخ : جمعه 9 آبان 1393برچسب:, | 13:53 | نویسنده : Montazer |